پایان
واقعا ناامیدم و به معنای واقعی کلمه در هر بعد زندگیم، احساس بازنده بودن، میکنم. "روح" برام مفهومش رو از دست داده و همه چیز در جسم خلاصه میشه. دیگه اثری از "مهر" در وجود من نیست. احساس میکنم حتی نزدیکترین آدمهای زندگیم با من غریبه هستن. حس میکنم خدا وجود نداره و من تک و تنها وسط یک زمین بزرگ و بلااستفاده، بی هدف زندگی میکنم. امیدی به معجزه و گشایش ندارم و در خودم توان روبهرو شدن با چیزی رو نمیبینم.
بینهایت غمگینم و احساس تنهایی میکنم. آیا این پایان ماجراست؟!